فرق بین آسان و مشکل
خوابیدن در هر شب آسان است
ولی مبارزه با آن مشکل است
نشان دادن پیروزی آسان است
قبول کردن شکست مشکل است
حظ کردن از یک ماه کامل آسان است
ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است
زمین خوردن با یک سنگ آسان است
ولی بلند شدن مشکل است
لذت بردن از زندگی آسان است
ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است
قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است
ولی وفای به عهد مشکل است
گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است
ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است
انتقاد از دیگران آسان است.
ولی خودسازی مشکل است.
ایراد گیری از دیگران آسان است
عبرت گرفتن از آنها مشکل است
گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است
ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است
فکر کردن برای پیشرفت آسان است
متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است
فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است
رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است
دریافت کردن آسان است
اهدا کردن مشکل است
خوندن این متن آسان است
ولی پیگیری آن مشکل است
حفظ دوستی با کلمات آسان است
حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است
منبع حرف دل
گفتند : شکست یعنی تو یک انسان در هم شکسته ای!
گفت : نه! شکست یعنی من هنوز موفق نشده ام!
گفتند : شکست یعنی تو هیچ کاری نکرده ای!
گفت : نه! شکست یعنی من هنوز چیزی یاد نگرفته ام!
گفتند : شکست یعنی تو یک آدم احمق بودی!
گفت : نه ! شکست یعنی من به اندازه کافی جرات و جسارت نداشته ام!
گفتند : شکست یعنی تو دیگر به آن نمی رسی!
گفت : نه! شکست یعنی می باید از راهی دیگر به سوی هدفم حرکت کنم!
گفتند : شکست یعنی تو حقیر و نادان هستی!
گفت : نه! شکست یعنی من هنوز کامل نیستم!
گفتند : شکست یعنی تو زندگیت را تلف کردی!
گفت : نه! شکست یعنی من بهانه ای برای شروع کردن دارم!
گفتند : شکست یعنی تو دیگر باید تسلیم شوی!
گفت : نه !شکست یعنی من باید بیشتر تلاش کنم!
*میــــــــــــــلاد گل نرگس مبــــــــارک*
*شعبان شد و پیک عشق از راه آمد* بوی نفَسِ بقیه الله آمد*
گذشتن
همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ،
گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ،
همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میکنیم و
با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی کردن ،
پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مکن
و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...
آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم
آن زمان که دوستمان دارند لجبازی میکنیم و بعد...
برای آنچه از دست رفته آه می کشیم دو خط موازی فقط هم مسیرند...
قرار است امشب دو ماهی بمیرند که دیگر سراغی ز دریا نگیرند
قرار است چشمان ما بسته گردند اگر چه پر از آرزوهای پیرند
و بوی جهنم که آید از این شهر و مردان اینجا چه نا سر به زیرند تمام فصولی که می آید
امسال بدون شک از ابتدا سردسیرند بعید است
امسال دستان سردم بدون بهار شما جان بگیرند و یک سال دیگر گذشت
و نفسهام از این لحظه های پر از غصه سیرند شب سرد و بی انتهای زمستان قدمها مردد ولی ناگزیرند دو خط موازی رسیدن ندارند دو خط موازی هستنند بس ؟